کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم
پشت کدوم سد سکوت پرمیکشی چکاوکم
چرا به من شک میکنی من که منم برای تو
لبریزم از عشق تو وسرشارم از هوای تو
دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو
چکاوک اسم آهنگی از داریوش
که منو میبره به خاطرات خیلی خوبی که با عموم داشتم
شاید این تنها چیزی باشه که ازش برام مونده ، خاطرات
خیلی دوست داشتم بیشتر از این بین ما میموند ، ولی ...
امشب خیلی دلم براش تنگ شده بود
خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو کنید
خیلی بهش نیاز دارم
ای کاش بیشتر قدرش رو میدونستم ، ولی حیف ، دیر دارم میفهمم
ای کاش الان زنده بود و بهش میگفتم ، خیلی دوستت دارم ....
ای کاش قدر آدمارو تا وقتی زنده بودن میدونستیم،
در حیرتم از مرام این مردم پست
این قافله زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت ببرندش به جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر و دست
منم آرزومه فقط یه باره دیگه مادربزرگمو ببینم و بغلش کنم. شبه قبل از فوتش رفته بود خونه بچه هاش و با همه خداحافظی کرده بود. انگار بهش الهام شده بود که داره میره. همیشه از مردن میترسید.
مرگ همیشه بی دعوت میاد.وقتی انتظارشو نداری..ونترسیم از مرگ،وبدانیم اگر مرگ نبود دست ما درپی چیزی می گشت./خواهرم به علت سرطان رفت.ما قدرشو خیلی می دونستیم،نازش راهم خیلی می کشیدیم ،او در آغوش ما رفت.منظورم اینه که چه قدر بدونی چه نه!وقتی مرگ بیاد ،می بره و تو میمونی و دلتنگی که چاره ای هم نیست.//اگر دلت خواست سربزن.
سلام
خوبه خوشم اومد
اتفاقا سر شب به یاد فرهاد بودم
یه سر به من بزن
من هم یه شعر از داریوش دارم تو وبلاگم
خدانگهدار
در ضمن فونتت رو عوض کنی بهتره