رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم تا دوست را به یاری
نخوانیم،
برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند.
طعم توفیق را می چشاند.
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن
و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند یاد "تنهایی" را در
سرت زنده میکند .
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است .
" تنها" بودن ، بودنی به نیمه است
و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم.
سلام
خوب می نویسی و عالی
انتخاب هات رو تحسین می کنم
سلام.....
زیبا می نویسی فرهاد جان
چند وقت نمی نوشتی
می خونمت .... اگه اجازه بدی
شاد باشی